حکایت فاضل و نادان

تبلیغات شما

پاتوق تفریحی پاتوق تفریحی
درباره ما
لینکستان
امكانات جانبي

 

 

 

حکایت فاضل و نادان

 

 

 

فاضلی به یکی از دوستان نامه ای می نوشت تا راز خود را با او درمیان گذارد. شخصی پهلوی او نشسته بود و به گوشه چشم نامه او را می خواند.

 

 

 

بر وی دشوار آمد. بنوشت: اگر در پهلوی من دزدی ننشسته بودی نوشته مرا نمی خواندی، همه اسرار خود بنوشتمی.

 

 

 

آن شخص گفت: به خدا من نامه تو را نمی خواندم.

 

 

 

فاضل گفت: ای نادان پس از کجا دانستی که یاد تو در نامه است.

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: برچسب‌ها: حکایت ,حکایت های پند اموز,حکایت های دیدنی,ضرب المثل,داستان, حکایت های نادانی,عاقل ها,,
نویسنده : Admin
تاریخ : جمعه 8 فروردين 1393
موضوعات
برچسب ها
نویسندگان
آرشیو مطالب
طراح قالب